نشریه فارن افرز، در مطلبی به قلم اندرو تبلر، پژوهشگر موسسه واشنگتن و مشاور سابق وزارت خارجه آمریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، نوشته است که در هفتههای اخیر ناظران خاورمیانه سرگرم بررسی سیاست جاری دولت بایدن درباره سوریه بودهاند.
رویکرد دولت بایدن در ماههای اول فعالیت خود محتاطانه بود و رئیس جمهوری آمریکا هنوز نه نماینده ارشد برای امور سوریه انتخاب کرده است و نه حتی یک فرد یا نهاد مرتبط با رژیم بشار اسد را تحریم کرده است.
مقاله مزبور اشاره میکند که هرچند به نظر میرسد بایدن اهداف سیاسی مهمتری را دنبال میکند، اما باید به سوریه نیز توجه داشته باشد.
تبلر میگوید که ناآرامی در سوریه که با قیام مردمی علیه اسد آغاز شد، امروز به میدان نبرد نیروهای نظامی پنج کشور تبدیل شده است: ایران، اسرائیل، روسیه، ترکیه، و ایالات متحده آمریکا، که هریک علیه اهداف جداگانهای میجنگند.
همزمان، روشن است که اسد برای حفظ قدرت خود از هیچ اقدامی فروگذار نمیکند، چنان که روشهای بیرحمانه او نیمی از مردم سوریه را آواره کرده است. ۶.۶ میلیون پناهنده سوری در کشورهای دیگر هستند و ۶.۷ میلیون نفر دیگر در داخل کشور آواره شدهاند و محتاج کمکهای خارجیاند. اما مواردی چون (به ادعای برخی منابع) تداوم حکومت سوریه در استفاده از سلاحهای شیمیایی، میزبانی نیروهای تحت حمایت ایران و روسیه، و تولید و قاچاق موشک و مواد مخدر، نشان میدهد که اسد با تغییرشکل سوریه به کره شمالی خاورمیانه مشکلی ندارد. پاسخ دولت ترامپ به تغییرماهیت رژیم اسد، میتواند حاوی درسهای ارزندهای برای دولت بایدن باشد.
تبلر مینویسد که تنها راه حلی برای معضل سوریه که از حمایت بینالمللی برخوردار شد، قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل در سال ۲۰۱۵ بود که خواستار آتشبس سراسری و استقرار فرایندی معتبر، فراگیر و غیرفرقهای، از جمله با مشارکت افراد مقیم خارج از کشور، برای تدوین پیشنویس قانون اساسی و برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه تحت نظارت سازمان ملل بود.
به جای دنبال کردن این اهداف، رژیم اسد و اربابانش در ایران و روسیه، آتشبس جعلی اعلام کردند و به نام مبارزه با گروههای تروریستی، مناطق تحت کنترل نیروهای اپوزیسیون را بمباران کردند تا بر آنها تسلط داشته باشند. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه دولت آمریکا که در آن زمان معاون وزارت خارجه دولت باراک اوباما بود، آن وضع را حاصل شکست سیاست خارجی آمریکا دانست «که تا آخر عمر با او خواهد ماند.»
دولت ترامپ که نمیخواست اشتباهات رئیس جمهوری قبلی را تکرار کند، سیاست خود را در ۲۰۱۷ بازبینی کرد. دونالد ترامپ در توییتی در ژوئیه ۲۰۱۷ از وجود یک برنامه مخفیانه سیا برای کمک به مخالفان سوری خبر داد و آن را «بیهوده» توصیف کرد. سپس، در نوامبر ۲۰۱۷ در ویتنام ضمن دیدار با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، درباره آتشبس در جنوبشرق سوریه مذاکره کرد. در نیمه ۲۰۱۸، زمانی که اسد آتشبس را نقض کرد، مقامهای میانی وزارت خارجه آمریکا درباره توافقی مذاکره کردند که بر اساس آن، در ازای قطع حمایت آمریکا از نیروهای اپوزیسیون در جنوبشرق سوریه، روسیه اطمینان دهد که آن نیروها زندانی نمیشوند و گروههای تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران هم آن منطقه را ترک کنند. وقتی گروههای تحت حمایت تهران و مسکو بدعهدی کردند، مایک پمپئو، وزیر خارجه وقت آمریکا، دستور اجرای سیاستی جدید را داد که در اصل تحت مدیریت رکس تیلرسون، وزیرخارجه قبلی آمریکا، تهیه شده بود و هدفش تغییر رفتار رژیم اسد و محاسبات اربابان روسی و ایرانیاش بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این سیاست چند اولویت داشت: شکست داعش از طریق حمایت از نیروهای دمکراتیک سوریه و دیگر گروههای اپوزیسیون، تثبیت مناطق آزادشده و بازگشت بیخطر پناهجویان، اخراج گروههای تحت حمایت ایران که از آغاز درگیریها در ۲۰۱۱ وارد سوریه شده بودند، و تدبیراندیشی برای (پایان دادن به) جنگ بهگونهای که امنیت منطقه را تقویت کند.
برای رسیدن به این اهداف، دولت ترامپ سعی کرد رژیم اسد را تحریم کند و به انزوای دیپلماتیک بکشاند و جلو کمکهای مالی برای بازسازی مناطق تحت کنترل دولت او را بگیرد. همچنین، در واکنش به حملات شیمیایی سوریه، در کنار ارتش ترکیه و اسرائیل دست به عملیات نظامی زد.
پشت صحنه، دولت ترامپ برای یافتن راهحل دیپلماتیک با سوریه کار کرد تا در مقابل پیشرفت اهداف واشنگتن، تحریمها و دیگر فشارها بر سوریه به تدریج کاهش یابد.
واشنگتن با حمایت از نیروهای دمکراتیک سوریه داعش را شکست داد، اما تلاش ترامپ برای خروج نیروهای آمریکا از شمال شرق سوریه و تمایل نداشتن دولت آمریکا به تمدید کمک به نیروهای کُرد، مانع از رسیدن به اهداف دیگر شد. برای جبران بودجه، واشنگتن مجوز بهسازی میدانهای نفتی سوریه را برای شرکت آمریکایی «دلتا کرسنت انرژی» صادر کرد و پالایش سیار را به شمال شرق سوریه معرفی کرد. هدف، خودکفا کردن مبارزه علیه داعش و جلوگیری از تجارت نفت خام نیروهای دمکراتیک سوریه با رژیم اسد در مقابل محصولات پالایششده بود.
با افزایش فشار بر تهران و رژیم اسد، منابع اسرائیلی شاهد کاهش گروههای تحت حمایت ایران در سوریه شدند. اما ایران گروههایش را کاملا از غرب رود فرات و نواحی دیگر خارج نکرد و حملات اسرائیل به مواضع ایران در سوریه ادامه یافت. امروز ایران کماکان یک حامی عمده سیاسی، اقتصادی، و نظامی از رژیم اسد است.
واشنگتن و متحدانش در اجرای قطعنامه سازمان ملل و تغییر رفتار رژیم اسد، دستاورد اندکی داشتند. اقدامات اسد شکست چندباره مذاکرات اصلاح قانون اساسی سوریه در ژنو را به دنبال داشت و دستکاری در انتخابات ریاست جمهوری ۲۶ ماه مه و پیروزی ۹۵ درصدی اسد، ثابت کرد که نمیشود امید داشت که اسد به اپوزیسیون سیاسی میدان دهد.
به نوشته فارنافرز، با تمام این اوصاف، رژیم اسد بسیار سست است. مقاله مزبور به مناقشه بشار اسد با پسرداییاش رامی مخلوف، در سال گذشته اشاره میکند که گفته میشود سالها مدیریت نامشروع کسبوکارهای خانوادگی رژیم اسد را برعهده داشته است. مخلوف از حلقه داخلی اخراج شد و نقش او به اسما اسد، همسر بشار اسد منتقل شد. اسما سنی است و وقتی چنین وظیفه دولتی حساسی بر عهدهاش گذاشته شد، اولین بار بود که اسد یک سنی را در قلب رژیم خود قرار داد که تحت تسلط اقلیت علوی اداره میشود. این اقدام منجر با مخالفت نخبگان علوی سوریه روبهرو شد.
همزمان، تحریمهای آمریکا در ۲۰۱۹ فشار اقتصادی را بر اسد افزایش داد و منجر به کاهش تقریبا ۲۵۰ درصدی نرخ تبدیل پوند سوریه در مقابل دلار آمریکا شد. این وضعیت، کاهش یارانههای دولتی و کمبود غذا و سوخت برای زندگی روزانه مردم را به دنبال آورد. برخی تقصیر را بر گردن سقوط نظام بانکی لبنان میاندازند، و برخی دیگر از مردم سوریه میگویند ایستگاههای بازرسی رژیم اسد و گروههای تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران که در سراسر مناطق تحت کنترل رژیم برپاشدهاند و هزینه گمرک از مردم میگیرند، مقصرند. مقصر هر چه یا هر که باشد، رژیم اسد بیش از همیشه با فشار اقتصادی دست به گریبان است.
در سال پایانی ریاست جمهوری ترامپ، اسد و حامیانش در ایران و سوریه با امید به شکست ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا، وقت خریدند تا بتوانند از بایدن امتیازهای بهتری بگیرند. شش ماه گذشته است و هنوز اطلاع چندانی از سیاست سوریه بایدن در دست نیست. واشنگتن با حفظ نیروهای نظامی و برقراری مجدد کمکها به شمالشرق سوریه، به مبارزه با داعش ادامه میدهد. واشنگتن همچنین متوجه بحران انسانی در سوریه است.
معلوم نیست که دولت بایدن چگونه با حضور ایران در سوریه و فعالیتهای نامشروع رژیم اسد که تهدید استراتژیک علیه آمریکا و متحدانش است، کنار خواهد آمد. به نظر میرسد که بایدن از به انزوا کشاندن رژیم اسد دست خواهد کشید. مدافعان این رویکرد میگفتند که کشورهای حوزه خلیج فارس مناسباتشان را با دمشق عادی میکنند و پس از پیروزی جعلی اسد در انتخابات، به سوریه پیشنهاد بازسازی میدهند. دو ماه پس از انتخابات سوریه گذشته است، اما هنوز چنین چیزی رخ نداده است. نشانههای دیگری البته هست که نشان میدهد انزوای سوریه ممکن است کاهش یابد؛ مثلا یونان اعلام کرده است که سفارتش را در دمشق بازگشایی میکند.
به نوشته اندرو تبلر، بهترین ابزار در سیاست سوریه واشنگتن، تحریم است. دولت ترامپ در شش ماه آخر کارش ۱۱۳ فرد و نهاد سوری را تحریم کرد. اما آن تحریمها تاثیر چندانی در تغییر رفتار رژیم سوریه نداشتند؛ بیشتر از این رو که تازه هستند و دمشق امیدوار است از بایدن امتیاز بهتری بگیرد. اگر دولت بایدن میخواهد به نتیجه متفاوتی برسد، باید از تحریم هم استفاده متفاوتی داشته باشد. برای پرهیز از فشار تحریم بر مردم و فعالیتهای انساندوستانه، دولت آمریکا باید صدور مجوز برای سازمانهای غیردولتی امدارسان به سوریه را تسریع کند؛ از جمله مجوز به سازمانهای غیردولتی در مناطق تحت کنترل رژیم سوریه، به شرط آن که رژیم اسد و روسیه بگذارند کمکهای انساندوستانه به مناطق خارج از تسلط دمشق نیز برسد. در عین حال، میتوان با حذف نهادهایی که مورد سوءاستفاده رژیم قرار گرفتهاند، مجوزها و معافیتهای فعالیتهای انساندوستانه موجود را تمدید کرد.
سیاستگذاری جدید درباره سوریه باید دقیق باشد تا درگیر بوروکراسی و رقابت نشود. دولت بایدن باید فرستاده ویژهای را مورد حمایت جامعه اطلاعاتی باشد، به تدوین یک استراتژی جامع سیاسی موظف کند تا هم اسد و نزدیکانش منزوی شوند، و هم تاثیر شرورانه جمهوری اسلامی ایران و روسیه محدود شود. بدون این استراتژی، رسیدن به راهحل سیاسی برای جنگ ناممکن است و واشنگتن سالها مورد تهدید سوریه خواهد بود و نسل دیگری از مردم سوریه قربانی جنگ خواهد شد.